خبرگزاری فارس ـ منور شعبانپور، درحمله تروریستی به مقر نیروی انتظامی در شهرستان راسک سیستان و بلوچستان ۱۲ نفر از مامورین جان برکف فراجا به شهادت رسیدند که یکی از این شهدای عزیز حسن بابانیا اهل املش از استان گیلان است.
بعضیها تصورشان این است که با به پایان رسیدن دفاع مقدس، دیگر باب جهاد و شهادت بسته است، اما کشور عزیز ما با هشت هزار و ۷۵۵ کیلومتر مرز آبی و خاکی، با ۱۵ کشور همسایه، همواره رزمندگانی را دارد که شبانهروز در سختترین شرایط برای دفاع از این سرزمین با دشمنان در جنگ و ستیزند این مرزداران با تمام وجود در مرزها، جلوی دشمن را میگیرند تا وارد کشور نشوند و ما در امنیت و آرامش زندگی کنیم.
امروز ما بار دیگر شاهد به خون غلطیدن فرزندی از خاک شهیدپرور این استان به پیروی از هزاران شهید سرفراز امنیت کشورمان هستیم شهید حسن بابانیا در هفت شهریور سال ۱۳۷۴ در یک خانواده مذهبی و کشاورز به دنیا آمد که با یک خواهر کوچکتر در شیشارستان املش با پدر و مادرش زندگی میکرد.
شهید حسن بابانیا پس از اتمام دوران دبیرستان به دلیل علاقهای که به نظام داشت وارد نیروی انتظامی شد؛ صابر تقی زاده از همکاران و دوستان نزدیک این شهید درباره خاطراتش با شهید چنین میگوید: «در سال ۹۳ با هم از املش جذب نیروی انتظامی شدیم دوستی ما از اینجا آغاز شد طوری که در مدت ۹ سال آنقدر بهم نزدیک شدیم که مانند دو برادر به یکدیگر وابستگی پیدا کردیم درد و دلهایمان را به هم میگفتیم در شادی هم شاد و در غم هم شریک بودیم یادم میآید چند سال گذشته در بندرعباس وقتی تصادف کرده بودم حسن در همه جا کنارم بود و کمکم میکرد در واقع حسن در غربت همه کسم بود.»
تقی زاده، آرامش، تواضع، مهربانی و کمک به دیگران را از ویژگیهای بارز شهید برشمرد و گفت که «حسن که در خانواده کشاورز و زحمتکشی به دنیا آمده، انس و رابطه عاطفی عمیق به خانواده به ویژه با مادرش داشت خیلی برای مادرش احترام قائل بود، خانوادهاش علاقمند بودن که حسن ازدواج کند اما او تصمیم داشت منطقه عملیاتی خود را تمام کند بعد ازدواج کند حتی منزل شخصی و وسایل عروسیاش را آماده کرده بود.»
به گفته تقی زاده، محل خدمتش با شهید حسن بابانیا چند سالی است که از هم جدا شده و خود در لنگرود خدمت میکند و شهید بابانیا در زاهدان؛ اما چون دوستیشان عمیق بوده معمولاً وقتی شهید به مرخصی میآمده بیشتر ایام را با هم بودند.
حتی هنگامی که مرخصی شهید تمام میشده خودش تا ترمینال شهید را میرسانده و خاطرهاش را در مورد آخرین دیدارش در حدود یک ماه گذشته با دوست شهیدش این چنین گفت: «وقتی حسن را به ترمینال رساندم خواستیم با هم خداحافظی کنیم که حسن گفت: صابر احتمال دارد که دفعه بعد برنگردم واقعاً راست میگفت چون من هم شهادت را در چهره او میدیدم شاید باورش سخت باشد اما واقعاً من اون چهره را دیدم.»
تقی زاده از نحوه شنیدن شهادت دوستش نیز سخن گفت «صبح وقتی شنیدم که به راسک زاهدان حمله تروریستی شده فوراً به حسن زنگ زدم و به زبان گیلکی گفتم حسن کو هیسی حسن اما آنطرف خط، کسی دیگری پاسخ داد حسن نیست شما؟ من گفتم همکارشم و شما؟ گفت منم از همکارانشم اما حسن شهید شده است.»
شهید حسن بابانیا یکی از هزاران شهید حریم امنیت کشور است که برای حفظ امنیت این مرز و بوم عاشقانه جان را بر کف گرفت و در مبارزه با تروریست، مظلومانه در خون خود غلطید و آسمانی شد.
پایان پیام/۳۳۸۹
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0